جدول جو
جدول جو

معنی په دس - جستجوی لغت در جدول جو

په دس
پشت دست، بغل دست
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ پَ / پِ دَ)
آن که با دست چپ بهتر و بیشتر کار کند. کسی که با دست چپ کار میکند. (ناظم الاطباء). چپه. (ناظم الاطباء). احدل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). الفک. اعفت. اعسر. الفت. (منتهی الارب). چپ دست. چپل. رجوع به چپ و چپ دست و چپه شود
لغت نامه دهخدا
کنار، بغل، همسایگی، کتف
فرهنگ گویش مازندرانی
پشت سرهم، پی در پی
فرهنگ گویش مازندرانی
پشت گردن، پس گردن، پس کاکل، تیرهای چوبی سقف طبقه ی اول
فرهنگ گویش مازندرانی
پشت سر، وصل به پشت، پیوسته، ممتد
فرهنگ گویش مازندرانی
دوره کردن، مرور کردن، در پشتی اتاق یا ساختمان، اتاق بزرگی که به حیاط خلوت منتهی
فرهنگ گویش مازندرانی
پس انداز
فرهنگ گویش مازندرانی